سفره افطاری من
من خدایی دارم...مثل نان سفره...یاداو پر برکت ...
پدری دارم....گرمو باصفامثل یک فنجان چای با دارچین عشق...
مادرم...هر نفسش...عطر ریحان دارد...با بوی محبت....
برادری دارم...شیرین تر از هر زولبیایی....با شیرینی شیطنت....
خواهرکوچکم قندو شکر سفره ماست...گاهی پنیر نیز میشود...تردوشکننده....
در سفره ما عشق و محبت بر پاست....یاد خدادر ان میدرخشد....و چاشنی سفره شیطنت های خواهرو برادرم هست....
خدارا شکر میکنم که ماباهمیم....و سفره را میسازیم.....
خدایا ازتو متشکرم...چ مهمانی زیبایسیت...
و از تو میخواهم...ما پیش هم و در کنارهم همینطور بمانیم...
خدایا یاریمان کن....
برکتت را به سفرهایمان در این ماه راه بده...
ونشانمان بده را رسیدن به خودت را....
خدایا محتاجیم به نگاه های پر لطف تو!!!
مارا به خودت نزدیک کن!!!
خدایا متشکرم....خدایا شکرت....
پ.ن:دوستای گلم...من امسال یا شاید تا اخر عمرم...به خاطر معدم...نتونم روزه بگیرم....ازتون میخوام گوشه دعاهاتون یه یادی از ماهم بکنین...محتاجیم.......
پ.ن:البته منا پررو تر از اینحرفام که دکترا بگن نگیر نگیرم...من میگیرم:)))تکو توک....:)))یاعلی...
پ.ن:محتاجیم بدعااااایادتون نره....
.